با توجه به اینکه سریال های دهه ۶۰ تا ۸۰ بسیار پر محتوا و در عین حال مخاطب پسند بوده نیز این آثار در ذهن مخاطب ماندگار باقی مانده است و همچنین کارگردانان سعی دارند برای ساخت تولید آثار خود در شهرهای دیگر بتوانند با نشان دادن مکان های مهم و آثار باستانی و طبیعت بکر شهرها و یا استان ها را به مخاطبان القا کند.
جبار آذین منتقد سینما و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار دیباچه گفت: اوضاع سریال سازی به دلیل ضعف ها و آشفتگی های مدیریتی، رواج کپی سازی انواع برنامه ها، شو ها و سریال ها از روی آثار ماهواره ای و تلویزیونی خارجی، دوری از نیاز و سلیقه و زندگی مخاطبان سیما، منزوی و بیکار شدن نیروهای کاربلد تلویزیون، نگاه های سلیقه ای مدیران، نفوذ و سلطه اسپانسرها، رفیق و گروه و باندبازی، تولیدات متوسط و بد در تلویزیون، مسیر نامطلوب ناپسند و سقوط را میگذراند. مسیری که به فرهنگ سوزی و هدر رفت بیت المال و نارضایتی گسترده مردم می انجامد تلویزیون از جامعه دور است.
او بیان کرد: در دهه های ۶۰، ۷۰ و ۸۰ اوضاع تولید سریال و فعالیت های هنرمندان در تلویزیون کمی تا قسمت خوب بود و آثار هنرمندانی چون مسعود جعفری جوزانی، کیانوش عیاری ،داود میر باقری، مهران مدیری، رضا عطاران ،مهدی فخیم زاده و چند تن دیگر در قالب سریال های پر مخاطب پر محتوا و هنرمندانه برای خود مخاطبان پیگیر داشتند ؛سریال هایی مانند در چشم باد، امام علی ( ع ) ، دکتر قریب، شوق پرواز، مرد هزار چهره، سردار تنها و ....
این منتقد ادامه داد : در واقع این هنرمندان با آثار خود در تلویزیون از جایگاه ویژه ای برخوردارند ولی به دلیل تغییر مکرر و تحمیل مدیریت های مختلف و اتخاذ سیاست هایی که با فرهنگ جامعه همسو نیستند، ناتوانی تلویزیون در تبدیل شدن به یک رسانه به راستی ملی و دانشگاه جامعه ،ناموفقی صداوسیما در تبلیغ و ترویج زندگی سبک ایرانی اسلامی،بی توجهی به نیاز های مردم ،حضور و دخالت اسپانسر ها،سلیقه مداری مدیران، مهاجرت هنرمندان به علت بد عهدی های تلویزیون از سیما،نبود کارشناسان و متخصصان رسانه و تلویزیون و ده ها موئلفه دیگر تلویزیون از نیمه دوم دهه ۸۰ تا کنون به جز مواردی اندک نتوانست آثار جذاب،استاندارد، فاخر و با محتوا و هنرمندانه در حوزه سریال سازی تولید کند و این روندِ انحراف همچنان ادامه دارد.
آذین افزود : دوری از زندگی و سلایق مردم ،تکرار و یکنواختی موضوع و قصه ها و فضا سازی های خسته کننده آپارتمانی ، ضعف های هنری و محتوایی سریال های متوسط و قهر حرفه ای ها با تلویزیون از عواملی هستند که نظر سریال سازان را به سوی تولید سریال در استان ها و شهرستان ها معطوف کردند؛ در واقع لوکیشن های تازه میراث فرهنگی، جذابیت های طبیعی و زندگی و آداب و رسوم قوم ها و شهرستان ها، استفاده از توانایی های فراوان هنرمندان شهرستانی، موضوع های جدید ، ضرورت شکستن انحصار تهران بر تلویزیون و ایرانی شدن آن، هنرمندان را به شهرستان کشاند تا با بهره گیری از شهرها و روستای کشور سریال بسازند ،
گرچه در میان سریال های تولید شده در شهرستان ها کمتر آثار درجه یک و قوی دیده شده و میشوند ولی کارهای با ارزش در میانشان کم نیستند لذا با توجه به دیگر شهرها باید همچنان در دستور کار تلویزیون جهت تولید آثار هنری قرار گیرد تا تلویزیون در مسیر ایرانی شدن گام بردارد،البته اگر اشتباه های مدیران صداو سیما ، نفوذ اسپاسر ها و سرمایه سالاری در تلویزیون اجازه دهد.
این منتقد اظهار داشت: رونق تولید در شبکه نمایش خانگی به معنای خوب و قوی بودن تولیدات آن و ارتقای هنری هنرمندان نیست، گرچه شبکه خانگی هم چون سیما فیلم یک بازار مکاره تلویزیونی است که با مدیریت غلط و تولیدات بد اداره میشود ولی علل اصلی روی آوری گروهی از هنرمندان درجه دو و سه برای فعالیت در این عرصه ممیزی های سیما ،سوداگری و کاسبی ، کسادی بازار سینما و سرگرم سازی مردم با کارهای ضعیف است که در این حوزه هم اسپانسر ها، کپی ساز ها و ناظر بودن تولیدات و بی محتوایی حرف اول را میزنند.
جبار آذین در ادامه بیان کرد: به عبارتی سیما فیلم و شبکه نمایش خانگی به عنوان دو مرکز سریال سازی تلویزیون، بر اساس رابطه و رفاقت زدو بند و باندبازی اداره میشود و تولیداتشان نیز در همین راستا بوده و نگاه و سلیقه مردم در آن جایی ندارد، شبکه خانگی به سرعت به سوی سقوط، ابتذال و تخریب فرهنگ کشور میرود.
او در پایان خاطر نشان کرد: تلویزیون و در امتداد آن سینما و عرصه فرهنگ و هنر کشور به تحولات اساسی و یک انقلاب محتوایی،ساختاری اداری، اجرایی و مدیریتی نیاز دارد وگرنه این دیوار کج تا ثریا کج خواهد رفت.
گفت و گو از :دینا محمدی